باورهای دینی در شعر ناصر خسرو
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند
- نویسنده صدیقه مودی
- استاد راهنما مهدی رحیمی محمدرضا راشد محصل
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1386
چکیده
چکیده ندارد.
منابع مشابه
دنیاگریزی در شعر ناصر خسرو و ابوالعتاهیه
دنیاگریزی، از مضامین عمده در شعر و ادب فارسی و عربی است که از بن مایه های شعر زهد و تحقیق (قرن دوم هجری) ابوالعتاهیه، شاعر قدرن دوم و سوم هجری است. شاید بتوان گفت در سیر تکامل شاعر زهد و تحقیق ادب فارسی، ناصرخسرو و سپس اوج آن سنایی است. هدف از این تحقیدق ، پیدا کردن نقار مشترک این دو شاعر مانند بسامد بالای مضمون در شار، وابستگی به دربار و مهجور شدن شان می باشد. تصاویری که از دنیا در ذهن و اندیش...
متن کاملدنیاگریزی در شعر ناصر خسرو و ابوالعتاهیه
دنیاگریزی، از مضامین عمده در شعر و ادب فارسی و عربی است که از بن مایه های شعر زهد و تحقیق (قرن دوم هجری) ابوالعتاهیه، شاعر قدرن دوم و سوم هجری است. شاید بتوان گفت در سیر تکامل شاعر زهد و تحقیق ادب فارسی، ناصرخسرو و سپس اوج آن سنایی است. هدف از این تحقیدق ، پیدا کردن نقار مشترک این دو شاعر مانند بسامد بالای مضمون در شار، وابستگی به دربار و مهجور شدن شان می باشد. تصاویری که از دنیا در ذهن و اندیش...
متن کاملبرخی از اصطلاحات فلسفی در شعر ناصر خسرو
بلخ در زمان ناصر خسرو از جمله مراکز اندیشههای عقلی و فلسفی محسوب میشد که افرادی نظیر ابوزید بلخی (حافظ خراسانی)، کعبی بلخی و شهید بلخی را در خود پرورش داده بود. ناصر خسرو در این محیط و در زمانی میزیست که فلسفه و دین در برابر هم قرار گرفته بود. او علیرغم آشنایی با فلسفه، در نتیجة تعالیم داعیان اسماعیلی، متمایل به نوعی کلام بود. نزاع و کشمکش میان اهل دین و اهل فلسفه، ناصرخسرو را بسیار دلتنگ م...
متن کاملبرخی از اصطلاحات فلسفی در شعر ناصر خسرو
بلخ در زمان ناصر خسرو از جمله مراکز اندیشههای عقلی و فلسفی محسوب میشد که افرادی نظیر ابوزید بلخی (حافظ خراسانی)، کعبی بلخی و شهید بلخی را در خود پرورش داده بود. ناصر خسرو در این محیط و در زمانی میزیست که فلسفه و دین در برابر هم قرار گرفته بود. او علیرغم آشنایی با فلسفه، در نتیجة تعالیم داعیان اسماعیلی، متمایل به نوعی کلام بود. نزاع و کشمکش میان اهل دین و اهل فلسفه، ناصرخسرو را بسیار دلتنگ م...
متن کاملسیمای مرگ در شعر فردوسی و ناصر خسرو
انسان موجودی است آیندهنگر که هرگز از اندیشهی مرگ رهایی نداشته است. مرگ به عنوان تجربهای مبهم و تکرار ناشدنی عموماً هراسآور است. این هراس تحت تأثیر عوامل گوناگونی هم چون باورها،ساختاراندیشه، ویژگی های شخصیتی و روانی ، شیوهی زندگی انسان، شرایط روزگار و... قوّت و ضعف می یابد و بازتاب های متفاوتی در گفتار و کردار آدمی بر جای می نهد. فردوسی حکیمی است که تأملات فلسفی بسیاری دربارهی مرگ دارد و ا...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023